عبدالکریم عزیززاده
« اَقِمِ الصَلاة لِذِکْری »
خواهرم! برادرم! سلام و درود بر شما باد: شهد شیرین مناجات گوارا باد.
در هفتهی گذشته به این مطلب اشاره گردید که انسان ترکیبی از جسم و روح است و همانطور که جسم احتیاج به غذا دارد، روح آدمی نیز باید تغذیه شود، ممکن است این سؤال مطرح گردد که نوع غذا، میزان و دفعات تکرار آن چگونه باید باشد؟ آیا در تعیین مقدار آن و زمان مصرفش انسان اختیاری دارد یا نه؟
شربت را به موقع باید نوشید
انسان مجموعهای از دهها میلیارد سلول زنده است که در هر دقیقه دو بار توسط قلب به آنها غذا میرسد و مواد زاید گرفته میشود. چنانچه توسط مویرگها به موقع خون به آنها نرسد، زندگیشان مورد تهدید قرار گرفته و چه بسا مرگشان حتمی گردد، آنگاه از انجام وظایف بازمانند و در نهایت زندگی انسان به خطر افتد. روح انسان نیز همینطور است که نیازمند رسیدگی به موقع و مراقبت ویژه و منظم است. روح بیمار نیازمند تغذیهی مناسب و داروی شفابخش است که باید به اندازهی معین و در زمانهای مشخص تناول گردد. اگر نگوئیم تنها غذای روح، نماز است، باید اقرار کرد که بهترین و مهمترین غذای آن است. «اوگوست سباتیه» استاد فلسفهی دانشگاه پاریس میگوید: «تنها راه نجات نفس از هلاکت و بدبختی نماز است». این نماز باید در اوقات ویژه و در ساعتهای معین اقامه گردد. بهخاطر اهمیت این مطلب است که خداوند میفرماید: « إنَّ الصلاةَ کانت علی المؤمنینَ کِتاباً موقوتاً» ؛ یعنی بیگمان نماز بر مؤمنان فرض و دارای اوقات معلوم و معین است. و عبدالله بن مسعود از پیامبر سؤال میکند: «أی العَمَلِ احبُّ الی الله؟ قالَ الصلاة عَلی وَقتها ... » یعنی کدام عمل نزد خدا محبوبتر است؟ فرمود بجای آوردن نماز در وقت خود.
نماز اوقات معین دارد
ای کسی که به خدا و روز بازپسین ایمان داری! و انجام دستورات خداوند را بر خود واجب میدانی؟ بدان هرآنچه را خداوند تعیین نموده، عین حکمت است و مصلحت تو تنها در گرو انجام اوامر اوست، حالا بیاندیش که حکمت و فلسفهی پنج وعدهی نماز در چیست؟
نماز صبح : تو در طلوع صبح و فجر صادق از خواب شیرین به منظور اجابهی امر خدا بیدار میشود و حلقههای زنجیر دشمن و دام شیطان را پاره میسازی و با خدای خود عهد میبندی که : «پروردگارا! امروز را با نام تو شروع میکنم و میخواهم تمام روز را به بندگی تو بسر برم، به این خاطر کمک تو را خواستارم». با چنین روحیهای و قصد و نیتی به میدان کسب و کار، تعلیم و تربیت گام مینهی و با برداشتن هرگام و نهادن هر قدمی ذکر الله را بر زبان جاری میسازی.
نماز ظهر : چند ساعتی از نماز صبح میگذرد و خستگی روح و جسم از چهرهات نمایان میشود، بناگاه صدایی آشنا گوشهایت را مینوازد، صدای تکبیر و ندای «حی علی الصلاة» روانت را تسکین میبخشد، آنگاه هر نوع فعالیت را متوقف میسازی، درِ مغازه را میبندی، ماشینت را خاموش میکنی، درست را قطع مینمایی و ... همه را برخود حرام نموده و روانه مسجد میشوی تا بار دیگر دستهایت را به سوی آسمانها بلند کنی و یارب! یارب سردهی و بگویی: «خداوندا بندگی و اطاعتم همچو خورشید رو به زوال نرفته است و کماکان به عهد خود پایبندم و آماده انجام دستورات تو و پیامبر تو میباشم». آنگاه با روحی سرشار از امید و آرزو به امور دنیوی میپردازی و درهای رحمت الهی را میکوبی و از خزانه بیکرانش طلب رزق و روزی مینمایی تا اینکه هزینه مادّی خانواده را تأمین و فراهم سازی.
نماز عصر : چند ساعتی نمیگذرد که ندای فرحبخش الله اکبر را از منارهی مساجد سر میدهند و کلمهی «لا اله الا الله ـ محمدرسول الله»، یعنی شعار توحید و یکتاپرستی را یادآور میشوند، که بشتاب بسوی رستگاری، موعد تغذیه روح سررسیده، برخیز و روح خسته و بیمارت را تغذیه کن. توهم در جواب خواهی گفت: «خداوندا عاشقانه به سوی تو آمدهام، گوش جان را به سوی تو سپردهام، خاضعانه به قبله رو نمودهام».
نماز مغرب: آن روز به پایان میرسد، خورشید خسته و درمانده در پس کوهها پناه میگیرد، دنیا دگرگون میشود، سردی جای پرتو تابناک و گرم خورشید را میگیرد، شب تاریک و ظلمانی روز روشن و نورانی را به زانو درمیآورد. اما مؤمن واقعی به سجدهگاهش میرود و با صدای رسایش چنین گوید: «خداوندا عوض شدن شب و روز ما را دگرگون نخواهد ساخت، در عقیده و بندگی ما خللی ایجاد نخواهد کرد. دوباره کُرنش میبرم، دوباره سجده میروم، زیرا نماز تسکیندهنده قلب و آرامبخش روح من است».
نماز عشاء: بعد از مغرب ساعاتی از شب میگذرد و زندگی نفسهای پایانی خود را میکشد، زمان بخواب رفتن است، مرگ موقت دارد تو را در برمیگیرد و شاید هم برای همیشه در دامش گرفتار آیی و روزی نو نداشته باشی! فکر و خیال ترا مشغول نموده است، نماز عشاء فرا میرسد و صدای « حی علی الفلاح » از روزنههای منزل بگوش میرسد، با خود گویی بهتر این است با تجدید عهد و پیمان به خواب روم، با نیتی پاک و نیکو من دنیا را وداع گویم و آخرین نمازم را ادا کنم. آنگاه نماز عشاء را بجای آورده و با دلی آرام و نفسی مطمئن سر به بالین مینهی و خود را به خدای منان میسپاری.
خواهرم! برادرم! با این تصور به استقبال نمازها میشتابیم و هر بار تجدید پیمان میکنیم. در این صورت توانستهای سه چیز مهم را عائد خود نمائیم: اطاعت امر خدا، شادکردن روح و روان، آموختن نظم و ترتیب در زندگی.
امام شهید حسن البنا(رحمه الله): «هرگاه صدای اذان را شنیدی، در هر حال که باشی برخیز و به سوی نماز بشتاب».
الله اکبر و لله الحمد
نظرات